افکار استالمن،در کامِنْتْ گذاشتن نمی گنجد.

بدست میلاد صبح خیز

دنیای کامپیوتر و نرم‌افزار و آی‌تی روزهای خیلی ملتهبی را پشت سر میگذارد، بعد از فوت استیو جابز ، دوستداران وی کارهایی رو برای ارج نهاد به زحمات و تفکرات استیو و محصولات اپل انجام داده‌اند ،  حتی در ایران هم به نوعی استیو جابز به یک بت تمام عیار تبدیل شده، دلایل زیادی هم داره ، او یک انسان خاص بود رفتار خاص خودش رو داشت و تفکراتی خاص‌تر، همان لباس ساده‌اش گواهی برای مدعاست!

ولی از در آن روی سکه کسانی پیدا میشوند که نه با فوت شخص استیوجابز بلکه با رفتن چنین تفکری خوشحالند! ریچارد استالمن از وقتی صحبتهایی را  با چنین مضمونی منتشر کرده که :

 استیو جابز، کسی که پیشگام تبدیل کامیپیوتر به یک زندان باحال بود، در گذشت. زندانی که برای محروم کردن احمق‌ها افراد ناآگاه * از آزادی‌هایشان طراحی شده بود.

 هارولد واشنگتن، شهردار شیکاگو، درباره دالی، شهردار فاسد پیش از خود گفته بود: «خوشحال نیستم که او مرده، ولی خوشحالم که دیگر نیست». هیچکس سزاوار مرگ نیست، نه جابز و نه آقای بیل (گیتس) و نه کسانی که کارهای شیطانی‌تری از این دو انجام داده‌اند. با اینحال، همه ما سزاوار دیدن روزی که تاثیر بدخواهانه جابز بر روی رایانش مردم پایان می‌پذیرد هستیم.

بدبختانه به رغم غیبت جابز،  این تاثیر همچنان ادامه‌ خواهد یافت. تنها می‌توانیم امیدوار باشیم جانشینان او، در تلاش برای ادامه راه او، کمتر موفق باشند.

دنیای آی‌تی و گیک‌ها به دو دسته تقسیم شده که به هیچ وجه خوشایند نیست ، حداقل من چنین وضعی را دوست ندارم که نقل قول همه جا دعوا و مشاجره بر سر آزادی و غیرآزادی متن باز و متن بسته باشد ، هر کسی مطلبی را منتشر میکند و دیگران هجوم می‌آورند که نه تو نمی دانی و…

عقاید همه محترم‌است ولی بلاخره کدام‌ نظر درست‌تر است؟ استیو‌جابز ما را زندانی کرده  یا اگر جابزی وجود نداشت، دنیا اینگونه نبود؟ من نمی خواهم بگویم که کدام یک ازاین دو (البته به نمایندگی از دو دنیای متفاوت) حق می گویند، بطبع هر کدام پیروان سر سخت خود را دارند که از مواضع خود دست برنمی دارند! ولی اگر نگاهی گذرا داشته باشیم به نطرات متوجه میشویم که بازار این دو جدای از هم است! هواداران اپل کاربرانی هستند که زیبایی محیط کاربری خود را دوست دارند و جابز را بخاطر همین‌ ستایش میکنند ، سوی دیگر استالمنی هست که میگوید با هر شرایطی این زندان طلایی را دوست ندارد.

بله! به نظرم کاربرانی که اینروزها با هم مناقشه دارند و به هیچ وجه نظرات یکدیگر را قبول ندارند، جدای از نظر، کاربریشان هم از یک سیستم فرق دارد! کاربر اپل میتواند یک کودک و یا یک پدر بزرگ باشد که برای کارهایی کوچکی مانند ایمیل و ارتباط از آن استفاده میکند (جدای از برنامه‌های حرفه ای مک) ولی یک علاقه مند به دنیای آزاد فردیست که واقعا این زندان زیبا برایش جایی تنگ و ملال آور شده که نیاز به این آزادی را احساس میکند! او آنچنان بالغ شده که حس میکند باید از این قفس رها شود! ولی چرا یک تازه کار ، کسی که تازه با دنیای ولوشو بلبشوی رایانه‌ای آشنا شده، به سوی نرم‌افزار‌های آزد جذب نمی ‌شود؟ چرا از خود نمی پرسیم که در دنیایی که خودمان مُبَلِغ جامعه خود هستیم بازخورد‌ها کم است؟

دنیای آزاد، درست معرفی نشده!

به نظرم روشن کردن افراد از این موضوع که منظور واقعی استالمن چه بوده و هدف او چیست، در کامنت گذاشتن زیرِ پست یک بلاگ  نمی گنجد. همین که شخصی متن‌باز را با اوپن سورس اشتباه میگیرد و هر چیزی را غیر از کرک کردن را لینوکس میداند ، آیا انتظازی بیشتر از این داریم؟ حتی در درس‌های دانشگاهی هم چنین مبحثی حتی یک اشاره کوچک هم نمی شود! اینجاست که کاربر بدون داشتن اطلاعات و آگاهی از آزدای خویش در نرم‌افزار ، جذب تبلیغات اپل و جابز و بیزینس من‌های دیگر می‌شود! و به یک فرد بی خرد تبدیل می‌شود. او بی خرد نیست ، او بی اطلاع است چون به او آگاهی داده نشده! تا به حال اینگونه بوده افراد علاقه مند دنیای آزاد خود برانگیخته لیینوکس میشدند و کم‌کم پا به این دنیا میگذاشتند یا  در همایشی از لینوکس تعریفی می‌شنیدند و بازهم همه چیز مختوم به به لینوکس یود، ولی دنیای آزاد آیا فقط در لینوکس خلاصه می‌شود؟ چنین نتیجه‌ای را در جمله معروف : «لینوکس یک سیستم عامل نیست ، لینوکس یک فرهنگ است» میتوان به وضوح دید!

معرفی کردن و شناساندن این دنیای زیبا آنچنان فرمول سختی ندارد ولی نباید با زیر سوال بردن کسان دیگر هم بینجامد ، سخنان استالمن اندکی زننده بود ، به قول خودش برای باخردان بود ولی به نظرم اگر افراد بی خرد را مخاطب قرار داده است، پس آنها چگونه با بی خردی خود چنین جمله خردمندانه‌ای را درک کند، این سخنان را تنها کسانی که خِرَدِ دنیای آزاد را کسب کرده اند، متوجه می شوند! ولی هر مدیر و راهبری امکان دارد از ادبیاتی استفاده کند که نیاز به تفسیر داشته باشد، استالمن هم جزء آنان ولی مسول تفسیر و انتشار و تبلیغ  این ها کیست؟ آیا بهتر نبود که به تشریح آزادی نرم‌افزار و حقوق خودمان در استفاده ار آن میپرداختیم؟

دنیای آزاد بر خلاف جوامع  ویندوزی و مک‌ی همیشه از کامیونتی پر محتوای خود سود برده ، نشانه‌ی کوچکی از این هم همین گروه‌های کاربری لینوکس است که ایران هم دارای استعداد خوبی در این موضوع است ، اگر از هر چند جلسه یک جلسه به معرفی آزادی  و شناساندن لایسنس ‌ها پروداخته شود ، در همایشها به برگذاری فلسفه آزادی بیشتر توجه میکدیمِ وتفاپت ها را نشان میدادیم نتیجه بهتر از این نصیبمان میشد!

یک جمله از سریال یوسف پیامبر همیشه در ذهنم یادگاری مانده :

یوزارسیف خطاب به یارانش: هیچ وقت به قدیسه کسی که با شما هم مذهب نیست توهین نکنید که با این کار مذهب خود را توهین کننده معرفی می کنید!